ویژگی های زوج های موفق چیست؟
در دنیای پیچیده روابط انسانی، یافتن کلید یک زندگی مشترک شاد و پایدار، همواره دغدغه زوجها بوده است. راز یک زوج موفق نه در خوششانسی، بلکه در مجموعهای از ویژگیها و مهارتهایی نهفته است که با تلاش و آگاهی میتوان آنها را پرورش داد. در این میان، شناخت این ویژگیهای کلیدی، گامی مهم در جهت ساختن رابطهای مستحکم و رضایتبخش خواهد بود. در ادامه، به بررسی 17 ویژگی زوجهای موفق میپردازیم که به آنها در گذر از چالشها و لذت بردن از شیرینیهای زندگی مشترک یاری میرساند.

1-ارتباط باز و صادقانه
زوج های موفق به طور موثر و با احترام با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و فضایی امن برای به اشتراک گذاشتن احساسات و نیازها ایجاد می کنند.
ارتباط باز و صادقانه، شاهرگ حیاتی هر رابطه موفق است. تصور کنید دو نفر در یک اتاق هستند، اما هر کدام در دنیای افکار و احساسات خود غوطهورند و هیچ پلی برای تبادل این دنیاها وجود ندارد. در چنین فضایی، سوءتفاهمها به راحتی شکل میگیرند، نیازها نادیده گرفته میشوند و به مرور زمان، فاصلهای عمیق بین زوجین ایجاد میشود.
ارتباط باز به معنای ایجاد فضایی امن و بدون قضاوت است که در آن هر فرد بتواند به راحتی و بدون ترس از سرزنش، افکار، احساسات، ترسها و امیدهای خود را با دیگری به اشتراک بگذارد. این شامل بیان واضح و شفاف نیازها و انتظارات نیز میشود. وقتی زوجین به راحتی با یکدیگر صحبت میکنند، احتمال بروز سوءتفاهمها کاهش مییابد و زمینهای برای درک عمیقتر یکدیگر فراهم میشود.
صداقت، مکمل جداییناپذیر ارتباط باز است. بدون صداقت، هر چقدر هم که کلمات به ظاهر دوستانه و صریح باشند، بنیان رابطه سست خواهد بود. صداقت به معنای رو راست بودن در گفتار و کردار است. این شامل به اشتراک گذاشتن حقایق، حتی اگر ناخوشایند باشند، و پرهیز از پنهانکاری و دروغ میشود. وقتی زوجین با صداقت با یکدیگر رفتار میکنند، اعتماد بین آنها تقویت میشود و احساس امنیت و اطمینان در رابطه افزایش مییابد.
ارتباط باز و صادقانه تنها به گفتار محدود نمیشود، بلکه شامل گوش دادن فعالانه و همدلانه نیز میشود. به این معنا که زوجین نه تنها به حرفهای یکدیگر گوش میدهند، بلکه سعی میکنند احساسات و منظور واقعی طرف مقابل را درک کنند. این نوع گوش دادن، نشاندهنده احترام و اهمیت دادن به دیدگاههای یکدیگر است و به ایجاد صمیمیت عاطفی کمک میکند.
در یک رابطه با ارتباط باز و صادقانه، زوجین:
- به راحتی درباره مسائل مهم و حتی دشوار صحبت میکنند.
- احساسات خود را بدون ترس از قضاوت یا تمسخر بیان میکنند.
- به نظرات و دیدگاههای یکدیگر با احترام گوش میدهند.
- در صورت بروز اختلاف، به جای سکوت یا پرخاشگری، به طور سازنده گفتگو میکنند.
- نیازها و انتظارات خود را به وضوح مطرح میکنند.
- با صداقت و شفافیت با یکدیگر رفتار میکنند.
پرورش ارتباط باز و صادقانه یک فرآیند مستمر است و نیازمند تلاش و تعهد هر دو طرف است. با تمرین و توجه، زوجین میتوانند این مهارت اساسی را در رابطه خود تقویت کرده و از مزایای بیشمار آن بهرهمند شوند. یک رابطه مبتنی بر ارتباط باز و صادقانه، نه تنها در مواجهه با چالشها قویتر عمل میکند، بلکه بستری امن و صمیمی برای رشد و شکوفایی هر دو فرد فراهم میآورد.

2-اعتماد متقابل و احترام
سنگ بنای یک رابطه قوی، اعتماد و احترام متقابل است، جایی که هر فرد احساس امنیت و ارزشمندی می کند.
3-حمایت عاطفی
زوج های موفق در شادی و غم از یکدیگر حمایت عاطفی می کنند و تکیه گاهی امن برای یکدیگر هستند.
حمایت عاطفی در یک رابطه به معنای حضور همدلانه و پشتیبان یک فرد برای دیگری در تمام فراز و نشیبهای زندگی است. این شامل درک، پذیرش، اعتباربخشی و پاسخگویی به احساسات و نیازهای عاطفی طرف مقابل میشود. وقتی در یک رابطه حمایت عاطفی وجود دارد، هر فرد احساس میکند که در شادیها و غمها تنها نیست و میتواند به شریک زندگی خود به عنوان یک تکیهگاه امن اعتماد کند.
حمایت عاطفی ابعاد مختلفی دارد:
گوش دادن همدلانه: این فراتر از شنیدن صرف است. گوش دادن همدلانه به معنای توجه کامل به حرفهای طرف مقابل، تلاش برای درک احساسات و دیدگاه او، و نشان دادن این درک از طریق زبان بدن، پاسخهای کلامی و غیرکلامی است. وقتی کسی احساس میکند که به او با دقت و همدلی گوش داده میشود، احساس ارزشمندی و درک میکند.
اعتباربخشی به احساسات: اعتباربخشی به این معناست که احساسات طرف مقابل را، حتی اگر با آنها موافق نیستید یا آنها را درک نمیکنید، به رسمیت بشناسید و بپذیرید. گفتن جملاتی مانند “من میفهمم چرا ناراحت هستی” یا “حق داری این احساس را داشته باشی” به طرف مقابل اطمینان میدهد که احساساتش معتبر و مهم هستند.
ارائه اطمینان و دلگرمی: در زمانهای سختی، یک شریک عاطفی حامی با گفتن کلمات دلگرمکننده و نشان دادن ایمان به تواناییهای طرف مقابل، به او قوت قلب میبخشد. این میتواند شامل یادآوری نقاط قوت، ابراز باور به موفقیت و ارائه امید باشد.
حضور در کنار یکدیگر: گاهی اوقات، بهترین نوع حمایت عاطفی، صرفاً حضور در کنار طرف مقابل است، به خصوص در لحظات درد و اندوه. یک آغوش، یک دست مهربان یا حتی یک سکوت همدلانه میتواند تسلیبخش باشد.
کمک عملی در صورت نیاز: حمایت عاطفی همیشه کلامی نیست. گاهی اوقات، ارائه کمک عملی برای کاهش بار عاطفی طرف مقابل، مانند انجام یک کار، مراقبت از فرزندان یا همراهی در یک موقعیت دشوار، میتواند بسیار موثر باشد.
تشویق و تحسین: در زمانهای موفقیت و پیشرفت، یک شریک عاطفی حامی، اولین کسی است که شادی خود را ابراز میکند و طرف مقابل را تشویق و تحسین میکند. این امر باعث افزایش اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی میشود.
پذیرش بدون قید و شرط: حمایت عاطفی واقعی شامل پذیرش طرف مقابل با تمام نقاط قوت و ضعفش است. این بدان معناست که فرد احساس کند به خاطر آنچه که هست دوست داشته میشود، نه به خاطر آنچه انجام میدهد یا به دست میآورد.
وقتی حمایت عاطفی در یک رابطه وجود دارد، زوجین احساس امنیت، آرامش و اعتماد بیشتری میکنند. آنها میدانند که در صورت بروز مشکلات میتوانند روی یکدیگر حساب کنند و در شادیها نیز کسی را دارند که با آنها سهیم شود. این نوع حمایت، بنیان محکمی برای یک رابطه پایدار و رضایتبخش ایجاد میکند و به زوجین کمک میکند تا با چالشهای زندگی به طور موثرتری مقابله کنند. فقدان حمایت عاطفی میتواند منجر به احساس تنهایی، ناامیدی و در نهایت، آسیب به رابطه شود.
4-اهداف و ارزش های مشترک
داشتن اهداف و ارزش های مشترک، حس جهت گیری و اتحاد را در زوجین تقویت می کند.
5-حل تعارض سازنده
زوج های موفق به جای اجتناب از تعارض، راه های سالم و سازنده ای برای حل اختلافات پیدا می کنند.
حل تعارض سازنده، مهارتی حیاتی برای هر زوج موفقی است. از آنجایی که هر فرد دارای دیدگاهها، نیازها و تجربیات متفاوتی است، بروز اختلاف و تعارض در هر رابطهای اجتنابناپذیر است. اما آنچه یک زوج موفق را از دیگران متمایز میکند، نحوه برخورد آنها با این تعارضهاست. به جای اجتناب، سرکوب یا تشدید اختلافات، آنها یاد میگیرند که چگونه به شیوهای سازنده با آنها روبرو شوند و از آنها به عنوان فرصتی برای رشد و درک عمیقتر یکدیگر استفاده کنند.
حل تعارض سازنده شامل مجموعهای از رویکردها و مهارتها است:
شناخت و پذیرش تعارض: اولین قدم، پذیرش این واقعیت است که تعارض بخشی طبیعی از هر رابطه است. به جای دیدن آن به عنوان یک شکست یا مشکل، باید آن را به عنوان فرصتی برای گفتگو و بهبود در نظر گرفت.
تمرکز بر مسئله، نه شخص: در هنگام بروز اختلاف، مهم است که تمرکز بر موضوع مورد بحث باشد، نه حمله به شخصیت طرف مقابل. استفاده از جملاتی مانند “من احساس میکنم وقتی…” به جای “تو همیشه…” میتواند از شخصی شدن بحث جلوگیری کند.
گوش دادن فعالانه: همانطور که در بحث حمایت عاطفی اشاره شد، گوش دادن فعالانه در هنگام تعارض نیز بسیار مهم است. سعی کنید دیدگاه طرف مقابل را درک کنید، احساسات او را بپذیرید و با دقت به حرفهایش گوش دهید.
بیان واضح و محترمانه: احساسات و نیازهای خود را به طور واضح و محترمانه بیان کنید. از زبان بدن آرام و لحن صدای ملایم استفاده کنید و از توهین، تحقیر یا سرزنش خودداری کنید.
همدلی و درک دیدگاه طرف مقابل: تلاش کنید خود را جای طرف مقابل بگذارید و از دیدگاه او به مسئله نگاه کنید. درک اینکه چرا آنها چنین احساسی دارند یا چنین دیدگاهی دارند، میتواند به یافتن راه حل مشترک کمک کند.
جستجوی راه حل مشترک: هدف از حل تعارض سازنده، “برنده” یا “بازنده” شدن نیست، بلکه یافتن راه حلی است که برای هر دو طرف قابل قبول و رضایتبخش باشد. این ممکن است نیازمند مصالحه و انعطافپذیری از سوی هر دو طرف باشد.
مدیریت احساسات: در هنگام تعارض، احساسات شدیدی مانند خشم، ناراحتی یا ناامیدی ممکن است بروز کند. مهم است که بتوانید این احساسات را مدیریت کنید و از واکنشهای تکانشی و مخرب خودداری کنید. گاهی اوقات، نیاز است که برای مدتی از بحث فاصله بگیرید تا هر دو طرف آرام شوند.
پذیرش مسئولیت: هر فرد در یک رابطه مسئول نقش خود در بروز تعارض است. پذیرش اشتباهات و عذرخواهی کردن میتواند به کاهش تنش و پیشرفت به سوی حل مسئله کمک کند.
تمرکز بر آینده: به جای گیر افتادن در گذشته و مرور اشتباهات، تمرکز بر یافتن راه حلی برای آینده و جلوگیری از بروز مجدد مشکل مشابه مهم است.
یادگیری از تعارضها: هر تعارض میتواند یک فرصت برای یادگیری بیشتر درباره خود و طرف مقابل باشد. زوجهای موفق از تعارضها به عنوان ابزاری برای رشد و تقویت رابطه خود استفاده میکنند.
حل تعارض سازنده یک مهارت اکتسابی است و نیازمند صبر، تمرین و تعهد هر دو طرف است. زوجهایی که این مهارت را در خود پرورش میدهند، قادر خواهند بود تا اختلافات خود را به شیوهای سالم و موثر مدیریت کنند و از بروز آسیبهای جدی به رابطه خود جلوگیری کنند. در نهایت، حل تعارض سازنده نه تنها به حل مشکلات فعلی کمک میکند، بلکه پیوند عاطفی بین زوجین را نیز عمیقتر میسازد.
6-صمیمیت و محبت
ابراز صمیمیت و محبت به طور منظم، پیوند عاطفی و فیزیکی بین زوجین را حفظ می کند.
7-استقلال فردی
در عین حال که نزدیک هستند، زوج های موفق به استقلال و فضای شخصی یکدیگر احترام می گذارند.
استقلال فردی در یک رابطه موفق به این معناست که هر یک از زوجین، ضمن حفظ پیوند عمیق و صمیمیت با یکدیگر، هویت، علایق، اهداف و فضای شخصی خود را نیز حفظ میکنند. این بدان معنا نیست که زوجین باید از هم جدا زندگی کنند یا هیچ فعالیت مشترکی نداشته باشند، بلکه تاکید بر این دارد که هر فرد، قبل از اینکه عضوی از یک زوج باشد، یک فرد مستقل با نیازها و تمایلات منحصربهفرد است.
حفظ استقلال فردی به دلایل متعددی در یک رابطه اهمیت دارد:
حفظ هویت شخصی: وقتی افراد هویت مستقل خود را حفظ میکنند، احساس رضایت و خودباوری بیشتری دارند. آنها احساس نمیکنند که در سایه دیگری محو شدهاند یا مجبورند تماماً مطابق میل طرف مقابل زندگی کنند.
جلوگیری از وابستگی ناسالم: استقلال فردی مانع از ایجاد وابستگی ناسالم میشود، جایی که یکی از طرفین یا هر دو، برای احساس ارزشمندی و امنیت، به طور افراطی به دیگری وابسته میشوند. این وابستگی میتواند منجر به فشار، کنترل و نارضایتی در رابطه شود.
افزایش جذابیت: داشتن علایق و فعالیتهای جداگانه میتواند جذابیت و پویایی را در رابطه حفظ کند. وقتی هر فرد تجربیات جدیدی کسب میکند و دیدگاههای متفاوتی دارد، میتواند این تازگی را به رابطه بیاورد.
کاهش انتظارات غیرواقعی: استقلال فردی به هر یک از زوجین اجازه میدهد تا مسئولیت شادی و رضایت خود را بر عهده بگیرند و انتظار نداشته باشند که طرف مقابل تمام نیازهای عاطفی و اجتماعی آنها را برآورده کند.
ایجاد تعادل: یک رابطه سالم نیازمند تعادل بین “ما” بودن و “من” بودن است. استقلال فردی به حفظ این تعادل کمک میکند و اطمینان میدهد که نیازهای هر دو طرف در نظر گرفته میشود.
چگونه میتوان استقلال فردی را در یک رابطه حفظ کرد؟
احترام به فضای شخصی: هر فرد نیاز به زمان و فضایی برای خود دارد. این ممکن است شامل داشتن یک اتاق جداگانه، زمان تنهایی برای مطالعه یا انجام سرگرمیهای شخصی باشد. احترام به این نیاز، نشاندهنده درک و پذیرش فردیت طرف مقابل است.
تشویق علایق فردی: زوجین باید یکدیگر را در دنبال کردن علایق و سرگرمیهای شخصی تشویق کنند، حتی اگر این علایق با هم متفاوت باشند. این کار به هر فرد اجازه میدهد تا احساس رضایت و پویایی داشته باشد.
حفظ ارتباط با دوستان و خانواده: روابط اجتماعی خارج از رابطه عاشقانه نیز برای سلامت روان و حفظ دیدگاههای مختلف ضروری است. زوجین باید یکدیگر را در حفظ این ارتباطات حمایت کنند.
تعیین مرزهای سالم: تعیین مرزهای واضح در رابطه، به حفظ استقلال فردی کمک میکند. این مرزها میتوانند مربوط به زمان، فضا، مسائل مالی یا روابط با دیگران باشند.
حمایت از اهداف فردی: زوجین باید از اهداف و آرزوهای شخصی یکدیگر حمایت کنند و برای تحقق آنها انگیزه و پشتیبانی لازم را فراهم آورند.
در نهایت، استقلال فردی به معنای جدایی یا دوری نیست، بلکه به معنای حفظ یکپارچگی و فردیت در کنار تعهد و صمیمیت در یک رابطه است. زوجهای موفقی که به استقلال فردی یکدیگر احترام میگذارند، رابطهای پویاتر، سالمتر و پایدارتر را تجربه میکنند. آنها در کنار هم رشد میکنند، بدون اینکه هویت منحصربهفرد خود را از دست بدهند.
8-شوخ طبعی و تفریح
لذت بردن از لحظات شاد و داشتن حس شوخ طبعی مشترک، به پویایی و سرزندگی رابطه کمک می کند.
9-همدلی و درک
توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات یکدیگر، صمیمیت عاطفی را تقویت می کند.
همدلی و درک، دو مفهوم به هم پیوسته و حیاتی در ایجاد و حفظ یک رابطه عاطفی قوی و سالم هستند. این دو ویژگی به زوجین کمک میکنند تا به طور عمیقتری با دنیای درونی یکدیگر ارتباط برقرار کنند، احساسات و دیدگاههای هم را بشناسند و در نتیجه، پیوندی مستحکمتر و رضایتبخشتر بسازند.
همدلی (Empathy) به معنای توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات فرد دیگر است. این شامل قرار دادن خود به جای طرف مقابل و تلاش برای فهمیدن اینکه آنها چه احساسی دارند و چرا این احساس را دارند، میشود. همدلی فراتر از همدردی صرف است؛ در همدردی، ما بیشتر احساس شفقت و دلسوزی نسبت به فرد مقابل داریم، در حالی که در همدلی، ما سعی میکنیم احساسات آنها را تجربه کنیم، گویی که آن احساسات متعلق به خودمان هستند.
درک (Understanding) در یک رابطه به معنای داشتن شناخت و آگاهی عمیق از شخصیت، ارزشها، باورها، تجربیات گذشته، نیازها و خواستههای شریک زندگی است. درک، حاصل زمان گذاشتن، گفتگو کردن و توجه کردن به جزئیات زندگی طرف مقابل است.
10-بخشش و گذشت
زوج های موفق اشتباهات یکدیگر را می بخشند و از کینه ورزی دوری می کنند تا رابطه سالم بماند.
11-مسئولیت پذیری
هر فرد در رابطه مسئول اعمال و نقش خود است و در صورت لزوم عذرخواهی می کند.
مسئولیتپذیری در یک رابطه موفق به این معناست که هر فرد به طور کامل آگاه باشد و بپذیرد که اعمال، رفتار و انتخابهای او بر رابطه تأثیر میگذارد. این شامل پذیرش نقش خود در ایجاد مشکلات و تعارضها، و همچنین تعهد به انجام وظایف و تعهداتی است که در رابطه وجود دارد. زوجهای مسئولیتپذیر از سرزنش کردن یکدیگر یا شانه خالی کردن از زیر بار اشتباهات خود اجتناب میکنند و به جای آن، به دنبال راههایی برای بهبود وضعیت و ترمیم آسیبهای احتمالی میگردند.
مسئولیتپذیری ابعاد مختلفی دارد:
پذیرش نقش در مشکلات: وقتی مشکلی در رابطه پیش میآید، افراد مسئولیتپذیر به جای اینکه فوراً انگشت اتهام را به سوی طرف مقابل بگیرند، ابتدا به نقش خود در ایجاد آن مشکل فکر میکنند. آنها میپرسند: “من چه کاری انجام دادم یا انجام ندادم که به این وضعیت منجر شد؟”
پذیرش اشتباهات و عذرخواهی: همه اشتباه میکنند. تفاوت در این است که افراد مسئولیتپذیر اشتباهات خود را میپذیرند و بابت آنها عذرخواهی میکنند. یک عذرخواهی صادقانه و صمیمانه میتواند بسیاری از ناراحتیها و سوءتفاهمها را برطرف کند و نشاندهنده احترام به احساسات طرف مقابل است.
عمل به تعهدات: یک رابطه بر پایه اعتماد بنا شده است و عمل به تعهدات نقش مهمی در ایجاد و حفظ این اعتماد دارد. افراد مسئولیتپذیر به قولهایی که میدهند عمل میکنند و وظایفی را که بر عهده گرفتهاند به درستی انجام میدهند. این شامل تعهدات کوچک روزمره و تعهدات بزرگتر در زندگی مشترک میشود.
مسئولیت در قبال احساسات خود: اگرچه حمایت عاطفی مهم است، اما هر فرد در نهایت مسئول مدیریت احساسات خود است. افراد مسئولیتپذیر به جای اینکه شریک زندگی خود را مسئول خوشحالی یا ناراحتی خود بدانند، یاد میگیرند که چگونه با احساسات خود به شیوهای سالم و سازنده برخورد کنند.
مسئولیت در قبال سلامت رابطه: افراد مسئولیتپذیر به سلامت و پویایی رابطه اهمیت میدهند و برای حفظ آن تلاش میکنند. این ممکن است شامل اختصاص دادن وقت با کیفیت به یکدیگر، تلاش برای بهبود ارتباطات و حل تعارضها به شیوهای سازنده باشد.
پاسخگو بودن در قبال رفتارها: افراد مسئولیتپذیر در قبال رفتارها و گفتار خود پاسخگو هستند. آنها میدانند که کلمات و اعمالشان میتوانند تأثیر عمیقی بر طرف مقابل داشته باشند و سعی میکنند با آگاهی و ملاحظه عمل کنند.
عدم قربانی نشان دادن خود: افراد مسئولیتپذیر از بازی کردن نقش قربانی و انداختن تقصیرها به گردن دیگران اجتناب میکنند. آنها قدرت انتخاب و تغییر را در دست خود میبینند و برای بهبود وضعیت تلاش میکنند.
وقتی هر دو طرف در یک رابطه مسئولیتپذیر باشند، فضایی از اعتماد، احترام و همکاری ایجاد میشود. مشکلات به جای تبدیل شدن به میدان جنگ، به فرصتی برای رشد و درک متقابل تبدیل میشوند. مسئولیتپذیری به زوجین کمک میکند تا با چالشهای زندگی مشترک به طور موثرتری روبرو شوند و یک رابطه پایدار و رضایتبخش بسازند. فقدان مسئولیتپذیری میتواند منجر به احساس ناامنی، بیاعتمادی و در نهایت، فروپاشی رابطه شود.
12-رشد و تکامل مشترک
زوج های موفق در طول زمان با یکدیگر رشد می کنند و از تغییرات و چالش ها به عنوان فرصتی برای قوی تر شدن استفاده می کنند.
رشد و تکامل مشترک در یک رابطه موفق به این معناست که زوجین نه تنها به عنوان افراد مستقل به طور مداوم در حال یادگیری، پیشرفت و تغییر هستند، بلکه این فرآیند رشد را در کنار یکدیگر و به عنوان یک زوج نیز تجربه میکنند. این بدان معناست که آنها از تغییرات و تحولات زندگی به عنوان فرصتی برای قویتر شدن پیوندشان استفاده میکنند و به یکدیگر کمک میکنند تا به بهترین نسخه از خود تبدیل شوند.
رشد فردی در یک رابطه، شامل دنبال کردن علایق شخصی، یادگیری مهارتهای جدید، دستیابی به اهداف فردی و به طور کلی، تلاش برای بهبود و توسعه خود است. تکامل مشترک اما، فراتر از این است و بر چگونگی تأثیر این رشد فردی بر رابطه و چگونگی رشد زوجین به عنوان یک واحد تمرکز دارد.
13-قدردانی و سپاسگزاری
ابراز قدردانی از یکدیگر به طور منظم، حس ارزشمندی و قدردانی را در رابطه تقویت می کند.
14-وقت با کیفیت با هم بودن
اختصاص دادن زمان با کیفیت به یکدیگر، بدون عوامل مزاحم، ارتباط و صمیمیت را عمیق تر می کند.
15-انعطاف پذیری و سازگاری
زوج های موفق در مواجهه با تغییرات و چالش های زندگی، انعطاف پذیر و سازگار هستند.
16-تعهد و وفاداری
تعهد به یکدیگر و حفظ وفاداری، بنیان محکمی برای یک رابطه پایدار ایجاد می کند.
تعهد و وفاداری، دو ستون اصلی و بنیادین در هر رابطه عاشقانه و زندگی مشترک موفق هستند. این دو مفهوم به معنای پایبندی عمیق و ثابت قدم به شریک زندگی و رابطه، در تمام شرایط و گذر زمان است. تعهد، قولی ناگفته اما قلبی است که زوجین به یکدیگر میدهند مبنی بر اینکه در کنار هم خواهند ماند، از یکدیگر حمایت خواهند کرد و برای حفظ و تقویت رابطهشان تلاش خواهند کرد. وفاداری، تجلی عملی این تعهد است و شامل صداقت، امانتداری، و اولویت دادن به نیازها و احساسات شریک زندگی میشود.
17-احترام به تفاوت ها
زوج های موفق به تفاوت های فردی یکدیگر احترام می گذارند و از آنها به عنوان منبع غنای رابطه استفاده می کنند.